داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

پایان ما

وقتی همه چیز وارونه است

 که آب سر بالا می رود

گرگ ها گله را می پایند

سگ ها  از ترس گرگ میو میو می کنند

گربه ها هم  با وقاحت واق واق

 و روباه حاکم شهر شده است

یقین بدان پایان ما فرا رسیده است

تسلیم ، هرگز!!!!

کمترین کاری که  داریم با این دشمن خونخوار می کنیم


نان یا آزادی

این ها چرا برای آزادی مبارزه نمی کنند ؟


 

فعلا  به مبارزه برای نان سرگرمشان  کرده ایم

تاوان سنگین اون اشتباه

دلمون می خواست  خوب زندگی کنیم ولی نشد .

 

یعنی تاوان (اون) اشتباه اینقدر سنگین بود ؟

 

 

لعنت به (اون) بزرگ فریبکار تاریخ !!!!!!!!!!!!!!



 

لعنت به (اون ) همه زود باوری و فراموشکاری ما !!!!



پِخ

__  پِخ !!!

__ ای وای  باز آقا غش کرد ، کی بود پِخ کرد؟

__ بگید هر کی پِخ کنه پِخ پِخش می کنیم .

__ پس حالا که اینطوره همه با هم پِخ پِخ پِخِ پِخ پِخ پِخ......