یه عده رفتن پیش ایران خانم عارض شدن که این آقای
وقاحت خیلی تاخت و تاز می کنه و چون علاوه بر پررویی
پول و پارتی هم داره ، نمی دونیم باهاش چه کار کنیم .
ایران خانم گفت نباید می ذاشتین به این جا برسه .
حالا هم اگه می خواین از شرش خلاص شین ،کار سختیه
ولی نشدنی نیست . بعد هم یه رهنمودهای" درگوشی"
به اون ها داد که فعلا ما خبری ازش تداریم .
آقای وقاحت داشت با ماشین آخرین مدلش توی یه خیابون باریک
با سرعت صد، ورود ممنوع می رفت ، که زد به یه پسربچه
دوچرخه سوار . بچه پرت شد کنار و افتاد روی دوچرخه درب و
داغونش . یکی دو نفر از اهالی دویدن طرفش.
شیشه رو کشید پایین و داد زد تقصیر شماست که بچه هاتون
تو خیابونه ولون . بعد آروم تر گفت نترسین زنده میمونه .
اون وقت یه چک پنجاهی انداخت بیرون و در میون حیرت
مردم گاز داد و رفت .
ایران خانم بیرون یکی از خیمه ها نگران صحنۀ جنگ
بود که ، تو لشکر دشمن چهرۀ آشنایی دید ...
بله فرمانده اونها خیلی شبیه کدخدای ده بود .
از اون دور ها هم یه چیزی شبیه برج میلاد دیده
می شد .