اون قدیما پدر قلدر خان وقتی اومد ساکن این کوچه
بشه از تمام همسایه ها که همه با هم فامیل بودن و
غریبه رو راه نمی دادند به هزار دوز و کلک رضایت
گرفت تا خونۀ موروثی یک متوفی رو که بچه هاش
خارج بودن بخره. حالا که همسایه ها از دست پسرش
قلدر، عاصی شدن ، بیشترشون میخوان رضایت نامه
رو باطل کنن .
دیروز یکی از پسرای نسبتا چیز فهم قلدر رفته پیشش
و گفته خوبه از همسایه ها نظر خواهی کنیم ببینیم
چند نفر میخوان ما از این کوچه بریم .قلدر خان
عصبانی شده و گفته غلط میکنی از این حرفا میزنی.
کی میگه من باید نظر همسایه ها رو گوش کنم.
اصلا اینا شعور و صلاحیت نظر دادن رو ندارن
پسرش زیر لب گفته چطور زمان پدر بزرگ ، با وجود
این که بیشترشون بی سواد بودن، شعور داشتن نظر
بدن حالا که همه درس خونده وخیلیاشون
مدرک دانشگاهی دارند صلاحیت ندارن.!!!!!!!!!!
ایران خانم و قلدر خان
نمی دونم قلدر خان باز پشتش به کی گرم شده
بود که به در و همسایه اخطار داده بود که زناشون
حق ندارن از خونه بیرون بیان . خودشو و الدر
خان و بلدر خان از اول صب یکی یه چماق
دست گرفتن و کوچه رو قرق کردن. اما.........
اما وقتی ایران خانوم زن قلدر خان اومد توی
کوچه و محکم خابوند بیخ گوش قلدر خان
و زنا همه ریختن بیرون ، سه تاشون
دمبشون رو گذاشتن رو کولشون و غیب
شدن.
قلدر خان دو تا برادر ناتنی داره به اسم
اُلدُر خان و بُلدُر خان که هر وقت و هرکجا
کم میاره اونا رو میفرسته جلو تا با اُلدُرَم
و بُلدُرَم همسایه های معترض رو ساکت
کنند. لابد می دونید الدرم بلدرم در زبان
ترکی یعنی می کشم و پاره می کنم.
کلانتر شهر که میدونه قلدر خان تمام
سرمایه اش از جمله آبرو، شرف ، وجدان
، اخلاق ، مشروعیت و مقبولیت خودش
رو از دست داده و باید ورشکسته به
تقصیر اعلامش کرد ، با وجود درخواست
مردم ، هنوز هم حاضر نیست این
این موضوع رو رسما اعلام کنه .
چرا نمی دونم ؟
چند روز پیش یکی از دوستان قلدر خان که
از سفر چین و ماچین برگشته بود، پیغوم
محرمانه ای از قلدرهای آن حوالی برای
قلدرخان ما آورد. حالا قلدرخان بعد یک
عمر مردم آزاری ، داره می ره خونۀ تک
تک همسایه ها و با دادن کادوهای گران
قیمت از اونها حلال بودی میخواد.
معلوم نیست این بار میخواد چه کلکی
سوارکنه.