داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

سلطان و عزرائیل


 

عزرائیل : بیا بریم

سلطان : نه نمیام

-: نمیشه

- : جلاد ، بیا گردن عزرائیل را بزن

چند ثانیه بعد :


-: منو  نه احمق !!! آخ !!!

نظرات 3 + ارسال نظر
نازنین وطن یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:24 ق.ظ http://nazaninvatan.blogsky.com

سلام . جالب بود

عسل یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ق.ظ http://silence-love.blogsky.com/

سلام محمد خان
داستانای با حالی نوشتی موفق باشی
من فک میکردم عزرائیل کمی چست و چابک تر از این حرفا باشه .یه اشاره کافی باشه.
به من هم سر بزنی خوشحال میشم

داستان‌گو یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ق.ظ http://www.DASTANGOO.com/

به جمع کثیف وبلاگ‌نویسان خوش آمدی/ دیدم نوشتی داستان‌های خیلی کوتاه خواستم کارهایت را بخوانم/ خوب نوشته‌ای/ شروع خوبی بوده/ مشتاق خواندن نوشته‌های تازه‌ت هستم/.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد