سر و صدای عجیبی توی ده پیچیده بود
سید ممد افتاده بود جلو و مردم به دنبالش
به سمت خونه کدخدا . کدخدا و دار و دسته اش
بار و بندیل رو بسته بودند و اماده فرار.
ناگهان صدای تیری بلند شد و سید محمد نقش
زمین. مردم فرار کردند. ارباب یه تک تیر انداز
از شهر فرستاده بود.