سوسکه می خواست رئیس حشرات بشه
داد بال پروانه ها رو تو خواب سیاه کردند .
آب تو لونۀ مورچه ها بستند .
عسل کندو ها رو دزدیدند .
جنگلی عجیبی بود که توش الاغ های وحشی شده
با عرعر وجفتک و گاز حکومت می کردند .
بحث عالم و عابد خیلی بالا گرفت
عابد طرف رو به قیامت حواله داد
گربه دزده شب رفته بود شکار
روی شیروونی ، دمش توی یه سوراخ گیر کرد
نشد ایران خانم از شوهر هیزش جدا بشه .
چیز خورش کرد و برای همیشه ناقص العضو !!!!!
فرداش همه می گفتند" نامرد علی خان" .