جرینگ ... شیشۀ پنجرۀ مستآجر بالائی بود ، شکست .
علی آقاشون می گفت از بیرون سنگ پرت کردن .
چند وقته تو ده ما زیاد زلزله میاد
پرس و جو کردم ، گفتند :
مال انفجارهای جاده سازی تو دهات اطرافه.
یه قلدری سرشو فرو می کرد توی یه لجنزار متعفن
و در لحظۀ خفگی ولش می کرد و دوباره ...
از خواب پرید ،
تمثیل ِ زندگیش بود . !!!!!
ساقی : کجائی ، شاهد خیلی وقته منتظره
ساغر: شراب دیر کرده بود ،الان رسید
شراب : خیابونا بگیر بگیر بود، به بدبختی رسیدم
معاویه ، تیمور ، هیتلر و استالین
که برای هواخوری از آتش اومده بودند بیرون
با احترام ،صحبت از تازه واردی می کردند
که بزودی به جمع آنها می پیوندد .