بعد از شنیدن خبر فوت پسر ایران خانم ،برای عرض
تسلیت رفتم منزلش . برخلاف تصورم چندان پریشان
ندیدمش .خودش گفت من پسرای زیادی رو از دست
دادم ولی این یکی جور دیگه ای شهید شد . با تعجب
پرسیدم شهید؟ گفت بله ،فریادها و اعتراض ها توی
گلوش تلنبار شد و دیگه نفسش بالا نیامد.
آخه دهانش رو دوخته و قلمش رو شکسته بودند .