داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

هرچه زودتر سوار شوید

 



بلند گوی ترمینال اتوبوسرانی ملت :

مسافران ایران خود رو به مقصد جهنم

هر چه زودتر سوار شوند

تکرار میکنم مسافران تور " دولتمندان سالمند"

هرچه زود تر سوار شوند

 اتوبوس در حال حرکت است


ایران خانم: خسته نباشید

ده روز تمام سر و صدا کردید که پیام

واقعی حسین به گوش کسی نرسد

و امروز هم که او را کشتند و کشتید !!!

به سلامتی توی صف ایستادید و غذای

 مفت گرفتید و رفتید خانه استراحت کنید

تا سال دیگر. خسته نباشید .!!!!!!!

بع بع


آقا گرگه ، آخرین تکۀ گوشت گوسفند

رو قورت داد  ، دهان خونیش رو با

دستای کثیفش پاک کرد ، پوست

 گوسفند قربانی رو روی دوش انداخت

و رفت پشت میکروفون :

-        گوسفندان عزیز ....................

-        بع بع بع بع بع بع

-        متشکرم ، خیلی متشکرم .