: چرا اینقدر بد بینی، انشاء الله درست می شه.
: پدر بزرگ و پدرم هم با همین آرزو مردند.
:چه میشه کرد. بشر با امید زنده است.
: اخه این امید نیست خیاله. روزی که صد هزار
نفر بیان بیرون و تا پای جون بایستند اون وقت
همه امیدها زنده میشه .
:این هم که محاله.
:نه این امیده، شدنیه ، باید روش کار کرد.
با درودی دوباره و با امید به زایشی نو:
- - تو اهل دبه ای؟
- -اهل کجا ؟
- - نه، نگرفتی، یعنی اهل کلک و حقه ای؟
- - آها ،از کجا فهمیدی؟
- - من همکارام رو خوب میشناسم.
- - پس میتونیم تفاهم کنیم.