داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

سیمای شهر ما در پنج داستانک

پنج داستانک در یک جلسه

 

1

در یکی از خانه های بالای شهر مراسم سفره حضرت.....و

ختم قران با حضور حانم های آلامد و خانم جلسه برقرار است

 صاحبخانه نذر کرده بود تقاضای مهاجرتش به کانادا  پذیرفته شود

2

در همان بالای شهر چند خیابان آنطرف تر مراسم رقص و آواز  .... با حضور

چندین حوان دختر و پسر و چند خانم و آقای میانسال برگزار می شود

3

در یک مراسم مذهبی در مسجد ..... عده زیادی پیر مرد و پیر زن و چند

جوان دست به دعا و استغاثه  برای رفتن خود به بهشت برداشته اند

4

در گوشه و کنار این شهر بزرگ آه وناله فقرا ، یتیمان، زندانیان بی گناه

و......را کسی جز خدا نمی شنود یا می شنوند و کاری نمی کنند

خودشان هم  گویی کاری جز صبر و سکوت بلد نیستند .

5

در وقت نزول بلا همه می گویند خدایا  مگر ما چه کرده بودیم ؟

 

داستان سیاسی روز

چطور بعد از این همه کشمکش فقط یک هفته مونده

 به تشکیل دادگاه، مستاجر خانه را تخلیه کرده بود ؟

 شکی نبود که  علیرغم این همه  سر سختی ، او به

 شکست  خود در محاکمه مطمئن بوده .وقتی  ماموران

درب را باز کردند و وارد شدند ،شدت خرابی و بلکه

ویرانی داخل خانه برای هیچکدام باور کردنی نبود .

 

هواخوری شبانه

پس از سال ها زندگی در سلول های تاریک

از بیم شورش زندانیان، رئیس زندان تغییر کرد

رئیس جدید در اقدامی بی سابقه روزی یک ساعت

هواخوری به زندانیان وعده داد . با اجازه زندانبانان

جشن بزرگی در حیاط زندان برگزار شد  که گزارش

آن از شبکه های خبری هم پخش گردید.

 ولی بزودی معلوم شد هواخوری فقط در  شب ها

مجاز است !!!!!!!!!!!!!!.

 

 

شب شگفت شهادت

 

آن شب ، شب شگفت شهادت بود

زندانی سیاسی از تب می سوخت

یک دوش آب سرد

در آن شب سیاه زمستانی

این بود آرزوی شب آخر

در زیر دوش که می پاشید

یخ آب چون گلوله بر تن داغش

او خویش را بدست خودش می کشت

تقدیر او چنانکه خودش می خواست باشد

 

 

 

 

جادوگر حزیره دور

سالها پیش جنگلبان پیری به اشتباه غول یک چشم را

از بطری آزاد کرد . غول که در ابتدا از جنگلبان اطاعت

 می نمود کم کم سرکش شد و بزودی تمام

 جنگل را  آتش زد و مردم را آواره بیابان کرد. جنگلبان،

جادوگری را از جزیره ای دور فراخوانده که غول را

 دوباره در بطری محبوس کند . مردم منتظرند نتیجه اند .