داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

شب شگفت شهادت

 

آن شب ، شب شگفت شهادت بود

زندانی سیاسی از تب می سوخت

یک دوش آب سرد

در آن شب سیاه زمستانی

این بود آرزوی شب آخر

در زیر دوش که می پاشید

یخ آب چون گلوله بر تن داغش

او خویش را بدست خودش می کشت

تقدیر او چنانکه خودش می خواست باشد

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد