داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

آسان تر از دروغ

 

گفتم :برای تو کاری آسان تر از دروغ گفتن هست؟

گفت: دزدی و  مال مردم را بالا کشیدن

گفتم : و از دزدی  و حرام خواری آسان تر؟

گفت : آدم کشتن .

گفتم: چگونه به این مراتب رسیده ای ؟

گفت: بیش از سی سال  روی مردم

       تمرین کردم  و  نفس گرمی از قربانیان

       در نیامد.

گفتم: می خواهی بگویی آموزگار تو مردم

        بوده اند؟

گفت : نه . آموزگارم  که نه ، ولی با سکوتشان

           به من جرأت دادند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد