داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

بستنی


 

 

نقّ ِ بستنی می زد ، بچه.

 

عاجز شد مادرش .  یه استکان شیر و شکر

 

 قرضی از همسایه ،

 

داد  لبنیاتی سر گذر با یه چوب بستنی

 

 بذاره تو فریزرش .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد