معجونی که سیستم را سر پا نگه
می داشت ترکیب غریبی بود از :
نصف لیوان شراب جنون قدرت و سرمستی
سه قاشق خاک آغشته به نفت
نصف لیوان خون رقیق شده در ودکای
روسی و شراب برنج چینی
منو یاد ِ این قسمت از آهنگ شجریان و پریسا که با هم خونده بودن انداخت " بنگرید این کشتزاران را که مزدورانتان، روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند"
منو یاد ِ این قسمت از آهنگ شجریان و پریسا که با هم خونده بودن انداخت " بنگرید این کشتزاران را که مزدورانتان، روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند"