داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

ضحاک ، آرش ، کاوه ، فریدو ن و مردم





Related image


Related image


فریدون : کجا بودی کاوه ؟ دیر کردی.

کاوه : رفته بودم به آرش بگم تیر اول رو پرتاب کنه.

فریدون : پرتاب کرد ؟

کاوه : بله ، یک تیر شعله ور به سمت کاخ ضحاک .

فریدون : پس بیا بریم کار این مار دوش ستمگر رو تمام کنیم

کاوه :  بریم ، مردم هم منتظر حرکت ما هستند .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد