داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

حاج آقا ول کن


ایران خانم  : حاج آقا نکش ، نکش ، ول کن

پاره میشه ، این مختصر ایمونمون  هم که 

 باقیه از دست میره .

 حاج آقا : چی رو نکشم ،  چی رو ول کنم ؟

ایران خانم :  حاجی، این نخ ارتباط من با خدا

 که چهل سال پیش محکم و به کلفتی یک

ریسمون ضخیم بود ، تو به نمایندگی از خدا

 اونقدر کشیدیش که الآن به نازکی یه تار

مو شده . دیگه اگر هرکاری بکنی بذاری

 پای خدا ، این تار مو هم پاره میشه و

 خلاصه ما میشیم خَسِر الدنیا و الآخره .

تو که آخرت نداری، لا اقل دنیات رو خوب

 آباد کردی  .


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد