معلم اکابر : پدر جان برو خونه استراحت کن
دیگه لازم نیست بیای پیش من .
مشدی: چرا ؟ من که هنوز چیزی یاد نگرفتم
معلم اکابر : برای این که بعد از چهل سال
نتونستی یه الفبای انسانیت رو یاد بگیری.
مشدی : وقتی میگم این جوونای فکلی
عامی هستن مردم باورشون نمی شه .
معلم اکابر : باشه مشتی ما عامی و شما
عالم . برید برای مردم شکل مار بکشید .