داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

هشتاد ملیون دلار

قاضی : با استفاده از خیار غبن من این معامله

 باطل اعلام می کنم . بروید همۀ شما آزادید.

جمعیت یکصدا : هورا، هورا ، هورا

یکی از آزاد شدگان درِ گوش وکیل می گوید : چطور

قاضی را راضی کردید که این دفعه به نفع ما رای دهد؟

وکیل : همان نفری یک دلار که از شما گرفتم ، کار ساز

شد. دیگر نتوانست از خیر هشتاد ملیون دلار بگذرد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد