: می بینم بالاخره این گرگ پیر خونخوار را به تله انداخته اید
: آره ولی بی انصاف چوب تو آستینمون کرد تا گیر افتاد
: ولی چرا گرگای دور و برش ایقدر بالا پایین می پرند و زوزه می کشن
: بدبختا فکر کردن هنوز هم با اینکارا میتونن ما رو بترسونن
: دیدی این اواخر بی خود و بی جهت به همه حمله می کردن
: برای پوشوندن ترس و وحشتشون بود . این روزا رو به چشم می دیدن