"پدر پدرو" کشیش ساده و مبارز
زمان دیکتاتوری ژنرال سالازار بود.
که پس از سقوط دیکتاتور ،به سیاست
و قدرت روی آورد ........................
تا شد ، "ژنرال پدرو ".....................
سال ها بود که تو آیینه نگاه نکرده بود
موهاش سپید و صورتش چروکیده .
اما برقِ لذت ِ قدرت تو چشمانش .
و هراس از مرگ .!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حاج آقا "فتوت" هم تو این کسادی بازار
هفتاد هشتاد تا چک جعلی و برگشتی
با امضای "فوتینا" دست مردم داره .
شگفت زده می دید تمام مزرعه را علف های
هرز پوشانده و اثری از گندم نیست.
کارشناس : بذور گندم پوسیده ، و مخلوط با
خان گزیده های احمق و ترسو
به اشارۀ مباشر ، هورا می کشیدند .
خانواده های مقصّرین گریه می کردند .
مقصّرین را پیش روی خان ، شلّاق میزدند .