داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود ؟


 

بحث عالم و عابد خیلی بالا گرفت


عابد طرف رو  به قیامت حواله داد


عالم زد تو گوش حریف و گفت " سیلی نقد......"

گربه روی شیروانی داغ


 

گربه دزده  شب رفته بود شکار

روی شیروونی  ، دمش توی یه سوراخ گیر کرد


فردا ، ظهر ، همانجا ، به آفتاب فحش می داد

علیمردان خان و ایران خانم


 

نشد ایران خانم از شوهر هیزش جدا بشه .

چیز خورش کرد و برای همیشه ناقص العضو !!!!!

 فرداش همه می گفتند" نامرد علی خان" .

کی شیشه رو شکست


 

جرینگ ... شیشۀ پنجرۀ مستآجر بالائی بود ، شکست .

علی آقاشون می گفت از بیرون سنگ پرت کردن .


.... خرده شیشه ها تو حیاط ولو بود !!!!!!!

زلزله


 

چند وقته تو ده ما زیاد زلزله میاد

پرس و جو کردم ، گفتند :

مال انفجارهای جاده سازی تو دهات اطرافه.